میانجیگری در مقابل دعوی قضایی: کدام یک برای خانواده شما مناسب است؟ – مجله Consett


اختلافات خانوادگی، به ویژه مواردی که مربوط به حضانت فرزند، طلاق، و سایر مسائل حساس است، می تواند چالش برانگیز و بسیار عاطفی باشد. معمولاً دو راه برای حل و فصل وجود دارد: میانجی گری و دعوا.

اگر در میانه اختلاف هستید و می خواهید تصمیمی آگاهانه و متناسب با شرایط خود بگیرید، در اینجا مروری بر آنچه میانجی گری و دعوی قضایی هستند و سناریوهایی که برای هر گزینه مناسب هستند، آورده شده است.

درک میانجیگری

میانجی گری قانون خانواده فرآیندی است که توسط میانجی که بی طرف باقی می ماند هدایت می شود. نقش آنها کمک به هر دو طرف برای رسیدن به توافق است.

میانجیگری موضوعاتی مانند تسویه حساب فرزند، تقسیم دارایی و حمایت از همسر را پوشش می دهد. هدف اصلی ایجاد یک محیط مشترک است که در آن هر دو طرف بتوانند آشکارا با هم ارتباط برقرار کنند و در جهت راه حلی کار کنند که به نفع همه درگیر باشد.

یکی از مزیت های اصلی میانجی گری، محرمانه بودن آن است. برخلاف دادرسی‌های عمومی دادگاه، جلسات میانجی‌گری خصوصی است و به خانواده‌ها اجازه می‌دهد تا مسائل خود را با احتیاط حل کنند. در واقع، تغییرات اخیر در قوانین آیین دادرسی خانواده از میانجی گری در حل و فصل اختلافات قضایی محافظت می کند.

علاوه بر این، میانجیگری با ترویج همکاری به جای تقابل، تعارض را کاهش می دهد. این جو همکاری به ویژه در صورتی مهم است که زوجی که از هم جدا می شوند فرزندانی داشته باشند که پدر و مادر هستند، زیرا احتمال بیشتری وجود دارد که اطمینان حاصل شود که این رابطه مدنی باقی می ماند.

آزمایشی

برخلاف میانجی گری، دعوا شامل حل و فصل اختلافات خانوادگی از طریق سیستم قضایی است. این روند رسمی از طرفین می‌خواهد که پرونده‌های خود را به یک قاضی ارائه کنند، و سپس او تصمیمات قانونی لازم را اتخاذ می‌کند. دعوی حقوقی ذاتاً خصمانه است و هر طرف توسط وکلا نمایندگی می شود.

دعوا شامل تصمیماتی است که باید توسط قانون اجرا شود. احکام دادگاه از نظر قانونی لازم الاجرا هستند و در صورت عدم رعایت یکی از طرفین قابل اجرا هستند. همچنین، تصمیم گیری نهایی توسط قاضی به عنوان شخص ثالث می تواند خط کشی زیر اختلاف را آسان تر کند.

در حالی که ممکن است دعوا زمانی ضروری باشد که هر دو طرف نتوانند به تنهایی به توافق برسند، اما اشکالاتی دارد. ماهیت تقابلی دعوی می تواند منجر به تشدید درگیری شود و حفظ روابط همکاری پس از حل و فصل را برای طرفین دشوار کند. این یکی از دلایلی است که در بسیاری از موارد قبل از مراجعه به دادگاه، میانجی گری اولین قدم است.

با این حال، شایان ذکر است که در حالی که دعوا می‌تواند خصومت‌آمیز باشد، معرفی طلاق بدون تقصیر در سال 2022 روند قانونی را نسبت به گذشته کم‌تر جنگنده کرده است. با از بین بردن نیاز به انگشت اشاره، رویکرد پایان دادن به ازدواج را یکنواخت می کند.

هزینه ها را مقایسه کنید

یکی از عوامل کلیدی که باید در نظر گرفت هزینه و سرعت است. میانجیگری معمولا سریعتر و کم هزینه تر از دعوا است. جلسات میانجی‌گری را می‌توان به‌طور انعطاف‌پذیر برنامه‌ریزی کرد و فرآیند اغلب در عرض چند ماه تکمیل می‌شود. در مقابل، دعوی حقوقی مستلزم هزینه‌های حقوقی بالاتری است و به دلیل زمان‌بندی دادگاه و الزامات رویه‌ای می‌تواند به طور قابل توجهی طولانی‌تر شود.

تاثیر بر روابط خانوادگی

از آنجا که میانجیگری یک فرآیند مشارکتی است، تعارض را می توان به طور مثبت حل کرد. ارتباط و احترام متقابل را تقویت می کند. برعکس، جنبه تقابلی دعوا می تواند از نظر عاطفی تخلیه شود، به ویژه برای کودکانی که در میانه اختلافات والدین گرفتار شده اند.

با این حال، برای برخی از خانواده ها، داشتن یک تصمیم قانونی الزام آور که از طریق دعوی قضایی گرفته می شود، می تواند به همه طرفین کمک کند تا با ایده روشنی از آنچه انتظار می رود پیش بروند.

انتخاب روش مناسب

تصمیم بین میانجیگری و دعوا بستگی به شرایط خاص اختلاف خانوادگی شما دارد. میانجیگری به طور کلی برای کسانی که به دنبال راه حلی خصوصی، مقرون به صرفه و دوستانه هستند ترجیح داده می شود. برای طرف هایی که مایل به همکاری و ارتباط برای دستیابی به توافقی دوجانبه سودمند هستند ایده آل است.

با این حال، زمانی که اختلافات برای میانجیگری بیش از حد مناقشه برانگیز است یا زمانی که یک تصمیم قانونی الزام آور مورد نیاز است، ممکن است دعوی قضایی ضروری باشد.

اگر اختلاف خانوادگی دارید و باید بین میانجی گری و دعوی حقوقی یکی را انتخاب کنید، با یک وکیل حقوق خانواده محلی صحبت کنید. آنها می توانند شما را راهنمایی کنند و شما را به سمت راه حل راهنمایی کنند.



دیدگاهتان را بنویسید