الف “درست” داستان از لورین ویتمن.
روز دیگر، درست قبل از زمان بسته شدن، من برای خرید در یک فروشگاه محلی بیرون آمده بودم و به دنبال یک قابلمه سس بودم. خم شدم تا قفسه پایینی را بررسی کنم و آخرین قفسه نمایش داده شده را بیرون آوردم. کمی گرد و غبار بود اما فقط با 1.99 پوند به نظر یک معامله واقعی بود. با بردن آن به خانم خوب پشت پیشخوان، وضعیت او را ذکر کردم. او بلافاصله 1.00 پوند از قیمت پایین آورد. گذاشتمش تو کیفم و با جایزه 99p به خونه برگشتم!
آن را روی نیمکت کنار سینک گذاشتم و با آمدن دوستانم شروع به تهیه شام برای شب بعد کردم. من یک بره کباب دوست داشتنی در ذهن داشتم که باید آن را در آرام پز قرار دهم و یک شبه بجوشانم. من هم تصمیم گرفتم سبزیجات را آماده کنم و در یخچال بگذارم تا روز بعد بپزد.
برای خودم یک فنجان قهوه درست کردم – چون شرابم تمام شده بود – ظرف ها را گذاشتم برای بعد و اخبار عصر را تماشا کردم.
هیچ اتفاق خاصی نمی افتاد و قهوه کار نمی کرد، بنابراین تصمیم گرفتم برای یک بطری کوچک تکیلا به فروشگاه بروم.
در راه بازگشت، پس از پر کردن لیوان از نوشیدنی مورد علاقه‌ام – بطری لیتری روی مخصوص بود، بنابراین نمی‌توانستم مقاومت کنم – احساس گناه کمی کردم، تصمیم گرفتم شروع کنم و ظروف را قبل از استقرار در عصر بشوییم.
من با آنهایی که در سینک بودند شروع کردم، آنها را روی آبچکان گذاشتم تا خشک شوند، سپس متوجه شدم که خرید جدیدم تمام شده، گرد و خاکی و شسته نشده روی نیمکت به نظر می رسد. با برداشتن آن، قبل از فرو بردن آن در حباب ها، آن را به آرامی مالیدم.
یک برق عالی و صدای غرشی بود که تمام آشپزخانه را پر کرد. من کاملاً در آب ظرفشویی پوشانده شده بودم و تا پوست خیس شده بودم در حالی که زمین پر از سونامی کف صابون بود!
تعادلم را به دست می‌آورم و برای زندگی عزیز لبه سینک را نگه می‌دارم. من فقط توانستم جلوی خودم را بگیرم که از در اپن آشپزخانه به داخل باغ شناور شوم.
در حال حاضر احساس کردم خودم را از پشت می گیرند، دست بزرگی که مرا از دریای جوشان کف بیرون می آورد.
با احساس سرگیجه و ناتوانی در درک آنچه در حال رخ دادن است، چشمانم را بستم و اجازه دادم جریان جاری شود. میتونستم کم کم آب رو حس کنم اما هنوز تو بغل کسی نگه داشتم! سرانجام صدای امواج آب شست و شو قطع شد و برای چند ثانیه احساس ضعف کردم اما به زور بیدار شدم.
سپس چهره اش را با لبخند بزرگ و زیبا دیدم. هنوز گیج بودم و سوال آمیز به چشمانش نگاه کردم.
واقعا با آکوامن رو در رو بودم!؟
فریاد زدم: “تو جیسون موموآ هستی، در آشپزخانه من.”
او پوزخندی زد: “آه، همه ما را گیج می کنند.”
“من جن از قایق سس هستم و اینجا هستم تا شریک رویایی شما را به شما معرفی کنم”
“فکر کنم تازه پیداش کردم”
وقتی او The Enchanted Trident of Neptune را تولید می کرد، آب دهانم می ریخت!
“آرزو کن لورین، تو می‌توانی از هر کسی در کل کیهان انتخاب کنی”
چند ثانیه فکر کردم، سپس پاسخ دادم: “من شما را انتخاب می کنم – آیا شما تکیلا را دوست دارید؟”
جینی سس گریوی سه گانه اش را روی در اتاق نشیمن گذاشت و پوزخندی زد.
او خندید: “این نوشیدنی مورد علاقه من است.”
“این روز همان طور که من امیدوار بودم تمام می شود!”
لیوان ها را به هم زدیم و کنار هم روی مبل نشستیم.
زیر لب زمزمه کردم: “این بهترین 99p است که در عمرم خرج کرده ام.”
به پایین!
کمک هزینه های تجاری برای مشاغل Consett – تا 4000 پوند دریافت کنید